پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
نرگس غم ها
نوشته شده در شنبه 19 ارديبهشت 1394
بازدید : 1073
نویسنده : غریبه آشنا

السلام علیک یاصاحب عصروزمان یامهدی عجل الله تعالی فرجه والشریف

*هــــُوَالــمَــــحْـــبوُب

امشب دلم دوبارهبیادش بیقراره

نفس های غریبی افتاده به شماره

خورشیدروزگارهم داردهوای دیدار

درآسمان قلبم خاموش شده ستاره

رخساره ام شده زردبسان گندم دیم

ازفرقت غم یاردوچشمم خون میباره

نگاهم خیره گشته به جاده های زمان

گل واژه امیدم یک هاشمی تباره

هرروزغروب آفتاب کنارساحل غم

اشک فراق دوباره ازچشمانم میباره

تمام ذکرم شده به ندبه وعهدوفرج 

بی گل نرگس اینچنیـــن دنیاصفانداره

غباردردی جانسوزگرفته درآسمان 

گلهای باغ وزمان بی اوندارندغنچه

اذان انتظارراباسوزدل میخوانم

 نمازحاجتم راتضرعی یست بسجده 

به کــــی بـــگــم خدایاببین چه حالی دارم

اززخم سینه ودل صــبروقـــرارم رفته

به کــــی بـــگــم خــدایاخـسته ازانــــتــظارم

که برف فرقت یارروی سرم نشسته

به تومیگم خــدایا که دانــی درچـه حالــــم

دل علیاشده خون قلبش ازغم شکسته

شعر: علی (علیا) ســـــرابــی یاقون

د ☜کپی ممنوع☞ 


:: موضوعات مرتبط: دلنوشته های شکسته , تصاویر , سیاست , ادبیات , مذهبی , دفاع مقدس , ایثارگران , ,
:: برچسب‌ها: تصاویرمتحرک , شب غم , اتنظار , هجران , منتظران , عصرانتظار , تصاویرمتحرک ,



شب انتظار
نوشته شده در سه شنبه 15 ارديبهشت 1394
بازدید : 1071
نویسنده : غریبه آشنا

ستاره در هوا میشمـارم

امشب بیا بر بسترم، بیمارم

امشـــب بیا بر بسترم بیـــدار بنشیــــن

که جان را با خدا مسپارم امشـب


:: موضوعات مرتبط: تصاویر , ادبیات , مذهبی , هنر , ,
:: برچسب‌ها: تصاویرمتحرک , شب غم , اتنظار , هجران ,



بیادشمع خاموش
نوشته شده در یک شنبه 13 ارديبهشت 1394
بازدید : 1162
نویسنده : غریبه آشنا

** جای ِ خالی ِ زندگی * «به یاد همسرم » در چهارمین سالگرد آسمانی شدنش همسر عزیزم به من گوش کن یک دنیا حرف برای تو دارم ، یک دنیا پر از حرفهای نگفته، یک دنیا پر از بغض های نشکفته. با منی ، هر جا و اینک آمده ام تا مثل همیشه سنگ صبور روزهای دلتنگی ام باشی! دلم به وسعت یک آسمان تیره غمگین است . صدایی نیست ، مأوایی نیست ، حتی سایبان روزهای دلتنگی نیز دیگر جوابگوی دلتنگی هایم نیست. من آمده ام! اینجا ، کنار دلواپسی های شبانه ات،‌ کنار شعله ور شدن شمع وجودت ،اما نمی دانم چرا دلم آرام نمی گیرد... دلم گرفته، دلم سخت در سینه گرفته، با تمام وجود تو را می خوانم ؛ از تو چیزی نمی خواهم جز دریای بی ساحل وجودت را، جز دستهای مهربانت را، جز نگاه آرامت را که دیرزمانی است در سیل باد بی وفای زمانه گم کرده ام. هر شب حضورت را در کلبه خیال خویش می آورم، وجودت را با تمام هستی باقیمانده در نهانخانه قلبم نهان می کنم ، چشم هایم را باز نمی کنم تا شاید بتوانم تصویرت را بر روی پلک های بسته ام حک کنم ، اما باز هم جای تو خالی است... . شاید اگر جای تو بودم ؛ کمی، فقط کمی برای مرگ تدریجی نیلوفرهای خاطره اشک می ریختم ، شاید اگر جای تو بودم ؛ طاقت دیدن چشم های خیره و خسته ات را نداشتم، شاید اگر جای تو بودم؛ بلور بغضم را با تلنگری آسان می شکستم تا بدانی، تا بدانی که چقدر دوستت دارم... . روزی صد بار با هم خداحافظی کردیم اما افسوس معنای خداحافظی را زمانی فهمیدم که تو را به خدا سپردم! این بار به دیدنت آمده ام ، برایت گلاب آورده ام ، دستهایم تنها سنگ سردِ خانه ات را احساس می کنند اما بدان یاس های سپید احساسمان هنوز گرم گرمند

:: موضوعات مرتبط: دلنوشته های شکسته , ادبیات , ,
:: برچسب‌ها: شمع خاموش , یادگاریار , عشق سوخته , سفربی انتها ,