پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
شهدای میلی یاشهدای ملی یا شهدای ملیت
نوشته شده در دو شنبه 7 اسفند 1396
بازدید : 309
نویسنده : غریبه آشنا

 شهدای_میلی_یاملی یا شهدای ملیت ؟

علیانوشت 
وقتی اسم شهداوسط میادفقط تعدادی خاصی ازشهدادراذهان نمودارمیشود.
شهدای میلی 
خرده نگیربه کلامم که شهدای ملی رافراموش کردیم 
شهداراهم طبقه بندی کردیم...
شهدای انقلاب
شهدای جنگ 
شهدای هسته ای 
شهدای مدافع حرم
شهدای سایبری
شهدای امنیت 
 
ولی یادمان رفته همه اینهاشهدای #ملیت هستندواگرنبودندهرگزی بهمراه هرکسی نبود...
اماآنچه بیشترمراعذاب می دهداین نکته است کسانیکه امروزمدعی طلایه داری انقلاب رادارندسوابق آنهادرجنگ یاپشت جبهه ودرشهرهای نزدیک به مرزبوده آنهم بافاصله ای بسیارزیادیا هیچگاه رنگ جبهه راندیده اندبجزتعداداندکی که البته آنهاهم دارندازمسیربگونه ای خارج می شوند... 
تعداددیگرهم تنهاافتخاراتشان بالارفتن ازدرب لانه جاسوسی بعدازتسخیربوده ؟
که به ازای هرمیلیمتربالارفتن ازآن درب صاحب جاه وجلال ومکنت گردیده وبرخی هم تنهاافتخارشان همراهی امام درهواپیمای فرانسوی بوده ولاغیر...
آنچه بیشترنمودپیداکرده شهدای چنداستان ازجمله تهران قم تبریز اصفهان بوده ودیگرشهدای حتی فرماندهان عالی رتبه (فرمانده لشگرو...) دیگرشهرهابعضادرشهرخودشان هم غریب بوده ؟
چرا اینگونه اجحاف میکننددرحق شهداء
مخالف نیستم که چراشهدای دیگررا اینقدرپروبال داده که حتی نوشتارهای فرزندان ونوه های آنهاهم موردتوجه است؟ ولی نامی ازشهدای دیگراستانها خصوصا.... نیست.؟
دردی،دیگراینکه دوکوهه برای همه استانهاجبهه محسوب میشدولی برای اندیمشک همانند پشمک حاجی فیروز...
اینهادرداست ، زجراست ،و....
حتی امکانات دهی برای جانبازان هم چنین است....؟ 
براستی جانبازان کجای این پازل هستند؟
یادرگوشه ای ازاطاقهای اجاره ای کزکرده ونزدیک به دق مرگی هستندیادر خیابانها بدنبال عالجنابان مسندنشین ،اطباء جلیل القدر، روسای معظم ، مدیران فرهیخته و.... برای درمان یاالتماس وام و.... 
یابدنبال رفع اتهامات عدم اعتیاد..
یابدنبال خانه ای اجاره ای....
 
علی_سرابی_یاقوند 
جانبازشیمیایی 
ف.ک.سیاسی ش قوم لر

:: موضوعات مرتبط: ایثارگران , یادشهدا , ,
:: برچسب‌ها: ایثارگران , جانبازان , شیمیایی , اندیمشک , دوکوهه ,



دلنوشته ای غمگین
نوشته شده در یک شنبه 6 اسفند 1396
بازدید : 296
نویسنده : غریبه آشنا

علیا_نوشت 

دلنوشته_ای_ازدلی_خونین

بقلم شکسته علی_سرابی_یاقوند ف.ک.سیاسی ش قوم لر 

مصوبه ای که قیدآن فوریتی جزناله ودرد ندارد...

خدایاچگونه مایوس باشم وقتی آرزویم تویی ؟

سلام برآنهاییکه حق الناس رامقدم برحق الله میدانندودرپی خشکاندن ریشه های فساد،تبعیض،ناعدالتی ازشب روزساخته وازعمل ناپسندآنهاییکه بیت المال رامال البیت میکننددوری جسته وبرای اجرای عدالت باجان ودل می کوشند.

ازآنجاییکه خداونددرهمه حال ناظربر اعمال ورفتارمابوده وبایدحساب پس دهیم وبالحاظ نمودن اینکه آنچه برقلم جاری میکنم بایدحجت داشته باشم لب فروبسته وبرخاموشی بغض خوددرراگلو پنهان نموده وآهسته برمظلومیت خویش میگریم...

چراکه عمری مهربانی کرده نامهربانی دیدم صداقت پیشه کردم بی صداقتی دیدم ثواب نمودم گناه بیشمارچیدم. درستی رادرکردارخودبه نمایش گذاشتم ولی ناجوانمردانه ازسوی خودی وبیخود یهای خودفروخته برچسب ریاکاری بر پیشانی ام زدند...

حال چگونه بادل خونین شمه ای ازقصه ی تکراردرد،ماجرای غم انگیزنبودن عشق ، سنگینی قلبهای یخ زده،دستهای بی محبت ودل های بی احساس وسنگی ،فقدان حتی یک قطره اشک ،خشکاندن شقایقهاییکه ولی نعمت انقلاب بودندوکلا آنچه براین حقیرگذشته راباقلمی شکسته تنی رنجوروسینه ای مجروح اماصاف وبی ریای این صفحه مجازی بغلطانم تاخواننده ازبعدازآن دیدگاهش به مردم داری کج نگرددــ.

باآنکه سالهاست نخوابیده وازصورت خویش وحشت داشته هرشب بادلی پرخون سربربالینی مینهم که آواره از جوروظلم زمان گردیده وتمام شبهای مراگریه کرده وصبح زودباسمفونی خس خس ریه هایی خردلی وپرازتاول ناجوانمردی دیده رابازنموده به امیدروزنه ای ازنورحقیقت درامتدادکوه های سربه فلک کشیده اندیشه های مه آلود... 

تنگ شدحوصله کردم بردل شکوه زیاد

شرم باداگرم گله دوست به دشمن کردم

 

روستایی ام چوپان زاده ای صادقم دین من دین پیامبرچوپان است کاسب ودلال نیستم.

صحرانشینم آواره ای درکویرغربت میان دشت نیرنگ ردپایی ندارم...

قابیل مالک نیستم که یک دسته گندم پوسیده رابه قربانگاه بیاورم ...

هابیلم باتمام وجودم پای دراین راه گذاشته ... 

اعتقادم راهرگزبه قضاوت نمیبرم تامباداافساربرگردنش نهندوبرگرده ام زین رسوایی زنند..ـ

براستی کوفه اگرعادل بودفرق عدالت رانمیشکافت..

آنهایی که امروزبنده نابندگان شده اند فردابایدپاسخگوی بندگان بی بنده شوند..

آری فهمیدن این رازانسانیت میخواهد...

خدایاشاهدباش آبرویم رامتاع کهنه بازان سیاسی کرده اندتاثمنی برای حقارتشان بدست آورند...

 

علی_سرابی_یاقوند 

جانبازشیمیایی (ریوی)


:: موضوعات مرتبط: تصاویر , دفاع مقدس , ایثارگران , تازه های خبری , ,
:: برچسب‌ها: دلنوشته , ایثارگران , حرف دل , جانبازان شیمیایی ,



نامه ای به سقا
نوشته شده در چهار شنبه 21 مهر 1395
بازدید : 743
نویسنده : غریبه آشنا

نامه ای به ابوالفضل العباس علیه السلامـ درصبح عاشورای حسینی ۹۵


السلام علیک یاعباس ابن علی ابن ابیطالب علیه السلام


بدون مقدمه مینوسم برایت بدون تعارف وبدون هیچگونه اضافه گویی ... 

رسم براین است که سلام مستحب است ولی جواب سلام واجب ...

گویندکه باب الحوائجی ، چونکه دودستت قلم شد،

وصاحب بڌل وبخششی ووفاداری برای اینکه جانت رادرراه دین اهدانمودی...

نوشته اندغیرتی هستی وباتعصب؟

لب فرات بالب تشنه جان دادی ؟

پس ازشمابعیداست که گدای خانه رادست خالی رهاکنید...

ازشمابدوراست که حاجت نیازمندرااجابت نکنید

شماکه واسطه خیرهستید..

آقاجان 

عمریست دارم باافتخارنوکری شمارومیکنم

هرعاشورابه یادتوعلمداری به نام توسقایی درغم تومداحی ودرغربت روضه خوانی میکنم

 سالهاست به امیدگرفتن حاجت درب خانه ات گدایی میکنم

هرسال به امیدسال دیگه چشم انتظارمیمانم

هرسال به شوق حاجت شال عزایت رابه دورگردن می آویزم 

هرسال بادلی پرامیدبه درگاه دعامینشینم 

هرسال باچشمانی پرازاشک برایت قلم فرسایی میکنم هرسال هرگاه ازوفامیگویندشمارامثال میزنم 

هرسال دستهایم رانڌرعلم وکتل عزایت میکنم

هرسال حجنره ام راوقف گلوی بریده تان میکنم

هرسال دردورنج هارابه خاطررنج های شماتحمل مکنم و.....

اماهنوز.....

آنهاییکه بانام تو برقله های رفیع اختلاس تکیه زدند امروزمرامورداستهزاقرارمیدهند...


پس آقاجان یاحاجت راروایم کن یاازدرب خانه ات میروم

وهمه جاجارمیزنم که عباس بعدازعمری نوکری کردن دست خالی ردم کردم ...


:: موضوعات مرتبط: دلنوشته های شکسته , ادبیات , مذهبی , ایثارگران , ,
:: برچسب‌ها: ساقی حرم , عاشورا , ابوالفضل العباس , محرم ,