دلنوشته ای غمگین
نوشته شده در یک شنبه 6 اسفند 1396
بازدید : 348
نویسنده : غریبه آشنا

علیا_نوشت 

دلنوشته_ای_ازدلی_خونین

بقلم شکسته علی_سرابی_یاقوند ف.ک.سیاسی ش قوم لر 

مصوبه ای که قیدآن فوریتی جزناله ودرد ندارد...

خدایاچگونه مایوس باشم وقتی آرزویم تویی ؟

سلام برآنهاییکه حق الناس رامقدم برحق الله میدانندودرپی خشکاندن ریشه های فساد،تبعیض،ناعدالتی ازشب روزساخته وازعمل ناپسندآنهاییکه بیت المال رامال البیت میکننددوری جسته وبرای اجرای عدالت باجان ودل می کوشند.

ازآنجاییکه خداونددرهمه حال ناظربر اعمال ورفتارمابوده وبایدحساب پس دهیم وبالحاظ نمودن اینکه آنچه برقلم جاری میکنم بایدحجت داشته باشم لب فروبسته وبرخاموشی بغض خوددرراگلو پنهان نموده وآهسته برمظلومیت خویش میگریم...

چراکه عمری مهربانی کرده نامهربانی دیدم صداقت پیشه کردم بی صداقتی دیدم ثواب نمودم گناه بیشمارچیدم. درستی رادرکردارخودبه نمایش گذاشتم ولی ناجوانمردانه ازسوی خودی وبیخود یهای خودفروخته برچسب ریاکاری بر پیشانی ام زدند...

حال چگونه بادل خونین شمه ای ازقصه ی تکراردرد،ماجرای غم انگیزنبودن عشق ، سنگینی قلبهای یخ زده،دستهای بی محبت ودل های بی احساس وسنگی ،فقدان حتی یک قطره اشک ،خشکاندن شقایقهاییکه ولی نعمت انقلاب بودندوکلا آنچه براین حقیرگذشته راباقلمی شکسته تنی رنجوروسینه ای مجروح اماصاف وبی ریای این صفحه مجازی بغلطانم تاخواننده ازبعدازآن دیدگاهش به مردم داری کج نگرددــ.

باآنکه سالهاست نخوابیده وازصورت خویش وحشت داشته هرشب بادلی پرخون سربربالینی مینهم که آواره از جوروظلم زمان گردیده وتمام شبهای مراگریه کرده وصبح زودباسمفونی خس خس ریه هایی خردلی وپرازتاول ناجوانمردی دیده رابازنموده به امیدروزنه ای ازنورحقیقت درامتدادکوه های سربه فلک کشیده اندیشه های مه آلود... 

تنگ شدحوصله کردم بردل شکوه زیاد

شرم باداگرم گله دوست به دشمن کردم

 

روستایی ام چوپان زاده ای صادقم دین من دین پیامبرچوپان است کاسب ودلال نیستم.

صحرانشینم آواره ای درکویرغربت میان دشت نیرنگ ردپایی ندارم...

قابیل مالک نیستم که یک دسته گندم پوسیده رابه قربانگاه بیاورم ...

هابیلم باتمام وجودم پای دراین راه گذاشته ... 

اعتقادم راهرگزبه قضاوت نمیبرم تامباداافساربرگردنش نهندوبرگرده ام زین رسوایی زنند..ـ

براستی کوفه اگرعادل بودفرق عدالت رانمیشکافت..

آنهایی که امروزبنده نابندگان شده اند فردابایدپاسخگوی بندگان بی بنده شوند..

آری فهمیدن این رازانسانیت میخواهد...

خدایاشاهدباش آبرویم رامتاع کهنه بازان سیاسی کرده اندتاثمنی برای حقارتشان بدست آورند...

 

علی_سرابی_یاقوند 

جانبازشیمیایی (ریوی)


:: موضوعات مرتبط: تصاویر , دفاع مقدس , ایثارگران , تازه های خبری , ,
:: برچسب‌ها: دلنوشته , ایثارگران , حرف دل , جانبازان شیمیایی ,



چراسرحسین راازقفابریدن
نوشته شده در چهار شنبه 21 مهر 1395
بازدید : 801
نویسنده : غریبه آشنا

  

ڪجایی یامحمد!

ڪه هنددختران بینی ومعاویه صفتان را

ڪجایی یامحمد!

تاسفره های نذری باپول اختلاس بینی همراه

زیارت عاشورارا

ڪجایی یامحمد!

تاببینی خوی ددمنشی انسان نماهای دون نسب را

ڪجایی یامحمد!


:: موضوعات مرتبط: دلنوشته های شکسته , سیاست , ادبیات , دفاع مقدس , هنر , ,
:: برچسب‌ها: عزاداری محرم , عاشورا , شهرستان ها , انتخابات , نذری , ریاکاران , ورزش , اختلاس ,



دانلود مثنوی حماسی
نوشته شده در یک شنبه 18 مهر 1395
بازدید : 1006
نویسنده : غریبه آشنا

مثنوی بسیار زیبا و حماسی

مکه را قرارگاه جنگ میکنیم

شاعر و خواننده 

علی سرابی یاقوند

 

 

لینک دانلود

s8.picofile.com/file/8270273000/09_2_.mp3.html

 

لینک مستقیم

s8.picofile.com/d/8270273000/ac3bd7a9-25dc-4c48-a49e-04f06c8eaf75/09_2_.mp3


:: موضوعات مرتبط: دلنوشته های شکسته , مذهبی , دفاع مقدس , ,
:: برچسب‌ها: حماسی , مثنوی , ال سعود , لری کرام , علی سرابی یاقوند ,