پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
شب انتظار
نوشته شده در سه شنبه 15 ارديبهشت 1394
بازدید : 1071
نویسنده : غریبه آشنا

ستاره در هوا میشمـارم

امشب بیا بر بسترم، بیمارم

امشـــب بیا بر بسترم بیـــدار بنشیــــن

که جان را با خدا مسپارم امشـب


:: موضوعات مرتبط: تصاویر , ادبیات , مذهبی , هنر , ,
:: برچسب‌ها: تصاویرمتحرک , شب غم , اتنظار , هجران ,



بیادشمع خاموش
نوشته شده در یک شنبه 13 ارديبهشت 1394
بازدید : 1162
نویسنده : غریبه آشنا

** جای ِ خالی ِ زندگی * «به یاد همسرم » در چهارمین سالگرد آسمانی شدنش همسر عزیزم به من گوش کن یک دنیا حرف برای تو دارم ، یک دنیا پر از حرفهای نگفته، یک دنیا پر از بغض های نشکفته. با منی ، هر جا و اینک آمده ام تا مثل همیشه سنگ صبور روزهای دلتنگی ام باشی! دلم به وسعت یک آسمان تیره غمگین است . صدایی نیست ، مأوایی نیست ، حتی سایبان روزهای دلتنگی نیز دیگر جوابگوی دلتنگی هایم نیست. من آمده ام! اینجا ، کنار دلواپسی های شبانه ات،‌ کنار شعله ور شدن شمع وجودت ،اما نمی دانم چرا دلم آرام نمی گیرد... دلم گرفته، دلم سخت در سینه گرفته، با تمام وجود تو را می خوانم ؛ از تو چیزی نمی خواهم جز دریای بی ساحل وجودت را، جز دستهای مهربانت را، جز نگاه آرامت را که دیرزمانی است در سیل باد بی وفای زمانه گم کرده ام. هر شب حضورت را در کلبه خیال خویش می آورم، وجودت را با تمام هستی باقیمانده در نهانخانه قلبم نهان می کنم ، چشم هایم را باز نمی کنم تا شاید بتوانم تصویرت را بر روی پلک های بسته ام حک کنم ، اما باز هم جای تو خالی است... . شاید اگر جای تو بودم ؛ کمی، فقط کمی برای مرگ تدریجی نیلوفرهای خاطره اشک می ریختم ، شاید اگر جای تو بودم ؛ طاقت دیدن چشم های خیره و خسته ات را نداشتم، شاید اگر جای تو بودم؛ بلور بغضم را با تلنگری آسان می شکستم تا بدانی، تا بدانی که چقدر دوستت دارم... . روزی صد بار با هم خداحافظی کردیم اما افسوس معنای خداحافظی را زمانی فهمیدم که تو را به خدا سپردم! این بار به دیدنت آمده ام ، برایت گلاب آورده ام ، دستهایم تنها سنگ سردِ خانه ات را احساس می کنند اما بدان یاس های سپید احساسمان هنوز گرم گرمند

:: موضوعات مرتبط: دلنوشته های شکسته , ادبیات , ,
:: برچسب‌ها: شمع خاموش , یادگاریار , عشق سوخته , سفربی انتها ,



یادیار
نوشته شده در سه شنبه 8 ارديبهشت 1394
بازدید : 1354
نویسنده : غریبه آشنا

 سلام،رفیق٫شهیدم،

نات هوای دلتنگی آمده ام کنارتربت

پاکتان تاکمی درددل،کنم،ازخودم،ازآنانیکه،نردبان ساختندازشماولی......میدانم باهام قهرکردید!!!

شهداشرمنده ام
 شرمنده از سکوتمان در جاهاییکه باید فریادمیزدیم مراعات دنیاکردیم 
جاهایی که بایدسکوت میکردیم فریاد حمایت از جهلمان زدیم
 شرمنده ام شهدا
از بی بصیرتیمان از غفلت و جهالتمان از غرورکاذبمان واز سیاست زدگی هایمان  
شرمنده ام شهدا
وصایای شما را تنهابرای تزیین قاب عکستان در مزار گمنامی هایتان نهادیم غافل از آنکه هر کلمه آن یک دنیا معرفت برای روشن کردن چراغ جهل ونادانی ماست
شهداشرمنده ام
از بودنم بی شما که روزگاری نه چندان دور آسمان شهرمان پرنور از وجودتان بود وامروز بدون شما در این خاکدان سرد ببینید چگونه سیاست بازان طمطراقی و دمدمی مزاج ،باب مدرنیته و دموکراسی گشوده و برطبل حقارت و خیانت میکوبند و الفبای آن را در محبت امپریالیسم میبینند سیاست بازانی که چتر جهالتشان را گشوده و درکنار غیرت فروشی عکس یادگاری میگیرند 
 شهداشرمنده ام
 ازبودنم در زمانیکه هنوز عبای یمانی سرخ پوشان بوی نیرنگ میدهد وعمامه ای از خیانت بسر دارند وامروز چه بی شرمانه خطبه ابوهریره میخوانند
شهدابخداشرمنده ام
از بودنم در عصر امید به اصلاحات بدست اشعث ها و ابوموسی های اشعری که گرد امیرانی حلقه زدند که تلخی شراب آلوده به زهرشان درکاممان یادگارمانده بی یادگار وسبقت هایکه بی خردمندانه دراتوبان یادگارازرهبرخویش میگرند
شرمنده ام
بخداشرمنده ام
ازبودنم بدون شما ◆◆◆ 

قسمتی ازدلنوشته های تنهایی من دوستان شهیدم
 
عــــلــــی (علیا) ســـــرابــی یاقوند
      ۲۸ /فروردین /۱۳۹۴

:: موضوعات مرتبط: دلنوشته های شکسته , تصاویر , سیاست , ادبیات , مذهبی , دفاع مقدس , ,
:: برچسب‌ها: شهدا , تصاویرمتحرک , یادیاران ,



صفحه قبل 1 ... 15 16 17 18 19 ... 20 صفحه بعد