پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
بازدید : 431
نویسنده : غریبه آشنا

علیانوشت 

هفتمین شهیدمدافع حرم ازشهرستان اندیمشک سنگربان کرخه ودز

بنام سرداردلها شهید جان محمدعلیپور رقم خوردتاهمانندخورشیدبر

قله افتخاردرخشان باشد

بابغض واشک خوندن ونوشتن دروصف شهیدی که عمری خاطره ازش داری کمی مشکل است  

چگونه بنویسم ازشهیدی که خودمعنی مهربانی وصداقت تندیس شجاعت وایثاراوخودحدیث ناگفته عشق است اوتمام تفسیردلاوری وازخودگذشتی بودشهیدی که درایام نوجوانی پشت نفربروپی ام پی تانک های تی ۷۲ ام واس همراه بامعنویت رشدنمود.

شهیددرزندگی بابرکتش منشاخیرورحمت بودبرای همسنگران ودوستانش مگرمیشودباجان محمددوست شوی وازاودل بکنی ..

مگرمیشوددرقاب کلمات گنجاندبغض واشک رادرفراق کسیکه بارهاوبارهادردوران دفاع مقدس تامرزشهادت پیش رفت اماخدانخواست تااینکه درزمره شهدای مدافع قرارش دهد.

شهیدی که صدای غرش تانک هایش رابایدازدشت تفدیده جنوب وسوزسرمای کردستان شنید..

براستی که روح بلندش همانندجسمش استواردرراه خداگام برمیداشت .

ازاولین هایی بودکه دوره مربیگری زرهی رابعدازجنگ درروسیه به پایان رساندباوجودی که میتوانست درمراکزدانشگاهی زرهی نیروی های مسلح مشغول تدریس باشدامامگرمیشوداورادراطاق تدریس مشغول کرد...

چگونه بنویسم ازدریادلی که موج روزگاردراواثرنکردوباصبوری مهارمیکردناملایمات هارا...

همسنگرم تورفتی ومن ماندم دراین سرای بی مهر

تورفتی ومن خواندم دراین غربت سراغزل تنهایی را

چگونه بدون یاران میتوان زیست.

خاطرات مرامی کشدآخر...

دعاکن منم آسمانی شودنامم

چشم انتظارلطف شهدا : علی سرابی یاقوند


:: موضوعات مرتبط: دلنوشته های غمگین , یادشهدا , تازه های خبری , ,
:: برچسب‌ها: مدافعان حرم , سوریه , زرهی , شهیدان , ,



دلنوشته ای غمگین برای امام زمان
نوشته شده در جمعه 6 مرداد 1396
بازدید : 305
نویسنده : غریبه آشنا

علیانوشت 

بی مشق علی نتوان لایق مهدی شد

 دلنوشته ای برای منتظری ڪه منتظر منتظران انتظاراست..

سلام برتوای مولای غریبم

سلام برتوای تنهاترین تنهایی که ازرنج تن هایی همچون من درعذابی .

اگرچه لایق نگاه مهربانت نیستم اما 

دلم برای ورود تو لحظه شماری می کند و حنجره ام تو را فریاد می زند، تو که تجلی عشقی.

قنوتم را طولانی می کنم تا تو نیمه شبی برای آن دعا کنی کوچه های غریب بی کسی رابااشک چشمانم آب و جارو می کنم تا توصبحی زود از آن کوچه عبور کنی.

هر روز چراغ دلم را با «جامعه الکبیره» روشن می کنم و سفره تنهایی ام را با «آل یاسین»و سجاده نمازم رابا دعای«عهد» تزیین می کنم.

 برای ظهور توهر روز پای درد « کمیل » می نشینم.

نمی دانم ایستگاه « توسل » چه هیجانی دارد که مرا با خود تا آن سوی فاصله ها دست دردست الرحمن می برد تاواقعه رانجواکنم وهر صبح آدینه چه صفایی داردکه صبح آسمانش پروازکبوتران « ندبه » رابه نظاره مینشیند.

مولایم...! بی تو دفتر دلمان پر است از مشق های انتظار و من با دلم می خواهم آن روز که می آیی اگرمرانفسی بودولیاقتی دردرک حضورزیباترین مدال ایثار را تقدیم نگاه مهربان تو کنم.

«جمعه ها بی تو فقط این دل من می گرید

تو را غایب نامیده اند چون ظاهر نیستی نه این که حاضر نباشی.

دوباره دل نوشته، دوباره نامه، دوباره حرفای دلم روی کاغذ، دوباره...

آقاجون! دلم خیلی گرفته احساس 

گذشتن جمعه های سوت و کور

هنوز اما نرسیدی ای تجلی ظهور! زهرا 

همه می گویند غروب جمعه دلگیر است، اما نمی گویید چرا؟ 

هیچکس نمی گویدجمعه هم از پی نیامدنت داغ سکوت بر لب می زند و تا جمعه ای دیگر خاموش می ماند

مولای من 

طلوع جمعه رانویدبودنت میدهدتابگویند 

مهدی طلوع حقانیت انسانیت است.

تاهمگان درک کنندرابطه طلوع خورشیدوظهورتودرچیست !

مولای من دیگربس است انتظار تورابجان مادرت زهرا بیا همین جمعه بیا ...

بیامولای من 

تاگره ازمشکلات زمین بگشایی ، تاحقانیت شیعه رابرهمگان روشن نمایی 

تارحمت ونزول مهرورزی رادرقدمهایت تماشاکنیم.

تاریاکاران رارسوا.نفاق افکنان راسیاه رو تاپرده ازرخسارپلیدمنافقان کناربزنید.

مولای من بیا..

تامحرومان رانفسی وجان تازه ببخشایی ودست نجوم بگیران روحانی های روحانی نماییکه همانندخوناشام درلباس دین وبنام اسلام بااختلاس هادرجه اخلاص رااندازه میگیرندراقطع نمایید.

مولای من 

عده ای ازمجلسیان ودولتمردان برآن شده تا بافریب مردم قانون اساسی را درخفاتغییردهندومهرباطلی برحکومت شیعه بزنند..

عده ای سیاست زده دیگرهم باجعل عناوین میان اقوام فاصله انداختند..

برخی هم باجعل تاریخ سعی درسردرگمی مردم داشته تاخائنان به کام دل برسند...

بیامولای من تادیرنشده ...

 علی سرابی یاقوند 

فعال وتحلیگرسیاسی فرهنگی رسانه شاعرحماسی سرا بالاگریوه لرستان

 ظهورنزدیک است 


:: موضوعات مرتبط: دلنوشته های غمگین , ,
:: برچسب‌ها: منتظران ظهور , ولایت مطلق فقیه , متون ادبی ,



بازدید : 323
نویسنده : غریبه آشنا

 ه" ﷽ "


علیانوشت 
بیاد زنده یاد شادروان رضاذکایی شاعرعاشورایی دانشجوی دکترای جرم شناسی
 
گاه نمیدانی ازدست داده ای یاازدست رفته ای 
قلم شال سیاهی برگردن کلمات خودپیچیده تابرسینه صاف کاغذبزندبانوحه هایی ازفراق دردشت شعورهایی که شعرغم انگیزشریان فرات رابرای مشک بی آبی که قادرنبودلبهای خشک سقایش رااندکی ترکندترسیم کردندباچشمه ای ازخون دل ...
بیادکسی که کسان بیکسی های بیکسان بوددربیکسی بی کسان وباباران چشم خاموش میکردشعله هایی رادرخیمه زاران تنهایی تاشایدتسلی باشدبرای عبورکاروانی غم گرفته ...
هنوزصدای پای کلماتی که قامتشان خم شده ازسنگینی واژه های عاشورایی درگوش زمان نجوامیکندمیان سینه ای خاموش ازدیدگان زمینی هایی کوردل...
بایدباچشم دل بازکنی مسیرافلاکیانی که حلقه ماتم زده اندومویه کنان گرداگردمرثیه های نینوایی برسینه میکوبندبانوایی جانسوزکه یادگادریست ازشاعری دلسوخته بنام رضاذکایی  
همان پنجه طلایی که رضای پروردگارش را بررضای انفاس وسوسه گرترجیع داد..
دانشجوی دکترای جرم شناسی که جرم پلیدیان ستمگررادرفرازین کرانه های دجله وفرات بخوبی نقش زمان نمود...
تابگویدجرم حسین مردانه زیستن بود..
وزینب چون دخترحیدرکراربودجرمی بس گران است درنظرملحدان بی خدا...
هنوزنوای ناله های دختری سه ساله درخرابه شام جان کلماتش رابه لب رسانده ودربغضی سنگین لحظات رابه تعظیم وادارمیکند...
واژه نشانی است کوچک ردی بر کاغذ که توان به دوش کشیدن معنای غم بار خداحافظی را نداردحقیقتی سنگین که گاه و بیگاه تاب از دل تنگ ما می‌برد
کاش این منظور به هر دلیل نه برای از دست دادن عزیزترین شاعراهل بیت بر کاغذ می‌آمداویی که بی‌شک گلچینی از خوبی‌ها و صفات پسندیده بودرضا نوری گهرهم دروادی اخلاق ورفتار وهم در دنیای کار وفعالیت الگویی برای دوستان و آشنایان بودهنوز صدای آهسته و گرم او نه در اذهان بلکه درکالبد زمان به گوش میرسداوحقیقتی است تابناک که همواره بر افق انسانیت خواهد درخشید. نوری گهر که سال‌ها با نگارش اشعارحسینی نقش موثر درشناخت مظلومیت سالارشهیدان بر جایی گذاشت با روحیه خستگی ناپذیر و رویی گشوده به حق در عرصه ی فرهنگ عاشورایی بود.
او دوستی از جنس صفا و صمیمیت واز تبار مردان نیک این روزگار بودازنیای سیاوش های عاشق طریق حسینی که آرش وارازمرزاعتقادیش دفاع میکرد...
اومازیاری بوددرعصرمعاصرتاحلقه وصلی باشدبرای تمدن ومذهب...
تا ابد جای تو در دیده ماست
سال‌ها گر گذرد یاد تو در سینه ماست
رضاجان آرام بخواب که شب به سوگ تو بیدار نشسته ...

علی_سرابی_یاقوند 
فعال سیاسی فرهنگی شاعرحماسی سرا بالاگریوه لرستان 

:: موضوعات مرتبط: ادبیات , دلنوشته های غمگین , ,
:: برچسب‌ها: یادیاران , پیرغلامان حسینی , شاعران عاشورایی , لرستان , لک , ,